نصف النهار مقصد

ساخت وبلاگ

به نظر میاد رابطم با شهاب به جایی نرسه. بهش مشکوکم. همونجور که قبلا بودم. حدس میزنم با کسی باشه. همونطور که سه سال پیش حدس میزدم و بود. نمیدونم. میخوام بذارمش کنار. تو شرایط الان زندگیم، کم اهمیت تر از این حرفاس. باکره نبودن منو خیلی میترسونه. از نگاه نفر بعد بهم. از خیلی چیزای دیگه. این روزا کشتده ان واسم 

نصف النهار مقصد...
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1giootin6 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 14:33

  این نهانخانه را کمتر از آن کنگره خانه! دوست ندارم. شاید حتی اینجا به من نزدیک تر باشد... حالا میتوانم بگویم آن پسره خر نفهم باعث خیر شد. حتی شهاب هم یک جایی به درد خورد. از وقتی به آن پسره خر نفهم زنگ زد و خودش را نامزد من معرفی کرد دیگر هیچ پیامی یا کامنتی یا ایمیلی دریافت نکردم...  آن روزی که وبلاگم را ساختم هیج فکر نمی کردم شاید روزی دلم نخواهد کسی من را بشناسد. اما نیاز دارم. آدم گاهی نیاز دارد جدای از اسم و رسمش باشید. اصلا یکی دیگر باشد. هویتش را عوض کند تا راحت بتواند نقابش را بردارد. اینجا را گذاشته ام که خیلی حرف ها بزنم. علت کم آمدن کمبود وقت و نداشتن اینترنت لعنتی لست. حتی پرسرعت نصف النهار مقصد...ادامه مطلب
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : هزار,موضوع, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 85 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:52

از سه شنبه شب سردی که از کلاس داستان نویسی برگشتم و وضعیت را قرمز دیدم و همان کنار بخاری لباس هایم را درآوردم و به مامان گفتم که دو پتو و بالشتم را بیاورد، تا همین الان مثل یک تکه گوشت یا استخوان پوکیده که بین دو انگشت شصت و سبابه هم له میشود افتاده ام. غیر از دستشویی رفتن دیگر از جایم بلند نشده ام. دست هایم بی حس و بی رمق است، چشم هایم حالت بی حال و کسلی دارد که توصیفش سخت است. دائم خوابم می آید. مسکن ها فیل را از پا در می آورند. خون ریزی فاجعه بار است. تمام دلم و قسمت زیر دلم ملتهب و ورم کرده است. حس میکنم تویش هوای یخ پر کرده اند. به کمرم انگار یک صخره سنگ یک تنی بسته اند که جابه جایی برای نصف النهار مقصد...ادامه مطلب
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : هوا,رگهایم,جاریست, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 97 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:52

تمام خون بدنم تا قطره آخر از بدنم خارج شد. حالا نوبت اعضا و جوارح و دل و روده و مغز است که از پایین خارج شود تا به حول و قوه الهی تمام شوم راحت شوم...

+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم آذر ۱۳۹۵ساعت 18:27  توسط گیوتین  | 
نصف النهار مقصد...
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : تمام,شدم, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 92 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:52

 

حرف خصوصیم نمیاد. اینم گذاشتم وژدانم یه کم آروم بگیره...

 

نصف النهار مقصد...
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : حرف,خصوصی, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 65 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:52

از خواب که پریدم یاد خواب مزخرفم افتادم. خواب میدیدم بابا زن گرفته است و این در خواب خیلی طبیعی بود. مامانم ناراحت نبود و انگار که بابا پسر خانواده است که دارد داماد می شود. حتی مامان برایش وسایل مورد نیاز زندگی اش را میخرید! و خودش هم کلی معرقهای زیبا و قیمتی با ورق نقره ورق برنج برای خانه جدیدش درست کرده بود... من هم در خواب از اینکه بابا زن گرفته ناراحت نبودم. اما از اینکه بابا میخواهد از پیش ما برود خیلی گریه میکردم. هنوز هم وقتی یاد خوابم میفتم بغضم میگیرد...از خواب که پریدم قلبم بدجوری میتپید. گوشی ام را باز کردم و دیدم شهاب شعر "گاهی نمیشود که نمی شود که نمی شود" رو فرستاده... خیلی دلم نصف النهار مقصد...ادامه مطلب
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : غروب,مزخرف,شنبه, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 75 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:52

همان هفته اولی که اینجا را جفت و جور کردم میخواستم به او پیام بدهم سین جانی که همیشه به من و نوشته هام لطف داری، بیا اینجا هم منو مورد لطف قرار بده. بعد با خودم فکر کردم سین مرا از نزدیک میشناسد... یه کم به ویژگی های سین فکر کردم. دیدم تا به حال از او دهن لقی (البته از روی سادگی) دیده ام. از او فضولی های مکرر و مداوم دیده ام و میبینم. بعد گفتم ولش کن... بگذار یکجا برای خودم باشد بدون  هیچ آشنایی. بگذار کم کم شروع کنم بزرگ شوم. دوباره چندروز بعد تمام این فکرها یادم رفت و گفتم سین قابل اعتماد دست. میخواستم بروم آدرس را به او بدهم که باز یادم رفت. باز یادم افتاد باز مردد شدم. باز یادم رفت... تا نصف النهار مقصد...ادامه مطلب
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : دارم,رازدار,خودم,شوم, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 55 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:52

 

یه نفر اومد به من گفت حاضره اون 40 تومنو تقبل کنه تا من با شهاب کات کنم. بعد من هزینه ایاب ذهابم حساب کردم گفتم سر جمع 100 بده خیرشو ببینی... و گرنه دوباره برمیگردم رابطمو شروع میکنه...

 

نامرد بی انصاف نداد پولو... شما بگید با همچین آدمی باید چیکار کرد. نظرات این پست تایید میشه تا طرف بفهمه با کی طرفه (آدرسا برداشته مبشه)

 

+ الو شهاب الو الو برگرد...

+ ضمنا اینجا میاید عینک دودی بزنید شناسایی نشید. 

 

نصف النهار مقصد...
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : بدقولی به انگلیسی,بدقولی,بدقولی همسر,بدقولی شعر,بدقولی مردان,بدقولی کرمان موتور,بدقولی مدیران خودرو,بدقولی ایران خودرو,بدقولی در,بدقولی چیست؟, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 85 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 12:32

 

آدم وقتي با نام و هويت واقعي‌اش مي‌نويسد و در خريت محض آدرس وبلاگش را به يكي دو تا آشنا هم مي‌دهد اين مي‌شود كه گاهي مجبور است دروغ بگويد، گاهي اداي خوشحال‌ها را دربياورد و گاهي هيچ چيز نگويد... و در نهايت بيايد هويتش را با گيوتين سر ببرد، تا به جاي خون، حرف‌هاي نا گفته‌اش جاري شود...

 

نصف النهار مقصد...
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : گيوتين,گيوتين ورق بر,گيوتين سنگ,گيوتين برش ورق,دستگاه گيوتين,فيلم گيوتين,مخترع گيوتين,لاوازيه گيوتين,ايران گيوتين,تاريخچه گيوتين, نویسنده : 1giootin6 بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 8:54

  آمنه گفت عزیزم همین الان از قرار حضوری برگشتی؟ گفتم الان که نه ولی دیشب دیدمش! گفت خب طبیعیه... وقتی دوتا جنس مخالف روبروی هم میشینن، نه موازی و نه چت، بینشون انرژی جریان پیدا میکنه و هورمونهاشون رو تحت تاثیر قرار میده... گفتم دقیقا. این میزای کافی شاپها هم که لامصب کوچیک، تو حلق طرفی... آمنه گفت: برای اینکه بهترین تصمیم رو بگیری باید یک ماه نه طرف رو ببینی نه تماس تلفنی یا نوشتاری باهاش داشته باشی... صحبتم را با آمنه قطع کردم. گفتم چقدر راست میگوید. من تا همین چند روز پیش با خودم فکر می کردم شهاب به درد من نمیخورد چون خیلی مشکوک است! یعنی تمام پسرهای 32 ساله نصف النهار مقصد...ادامه مطلب
ما را در سایت نصف النهار مقصد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1giootin6 بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 8:54